واژه «سماء» و جمع آن «سماوات» جمعاً 310 بار در قرآن به صورت معرفه و نکره به کار رفته است. کاربرد گسترده این واژه در آیات قرآن، ضرورت تبیین دقیق معنا و مصادیق آن را نشان می دهد. در این نوشتار ابتدا به بررسی معنای لغوی «سماء» پرداخته و سپس کاربردهای قرآنی آن را با توجه به نظر مفسران تبیین نموده و جمع بندی می نماییم.
«سماء» در لغت
واژه «سماء» از ریشه «س،م،و» به معنای بلندی، ارتفاع و رفعت است.[1] «سماء» به صورت مونث و مذکر هر دو به کار می رود و همچنین برای مفرد و جمع نیز می تواند یکسان استعمال شود. علت این امر را چنین گفته اند که چون «سماء» از اسماء جنس است، استعمال آن با مفرد و جمع و نیز مونث و مذکر جایز است.[2] فراهیدی «سماء» را به معنای سقف هر چیز و هر خانهای میداند.[3] جوهری میگوید: «سماء» هر آن چیزیست که بر فراز تو قرار گرفته و بر تو سایه میافکند و از این باب است که به سقف خانه «سماء» گفته میشود.[4] راغب اصفهانی «سماء»ِ هر چیز را بالای آن میداند و میگوید که هر «سماء» نسبت به آنچه پایین آن است، «سماء» و نسبت به آنچه که بالای آن قرار میگیرد، «ارض» محسوب میشود. اما «سماء» معروف همان «سماء»ی است که بر زمین سایه افکنده است.[5] به گفته ابن فارس عرب به هر چیز بلند مشرف و مسلط، «سماء» میگوید، حتی پشت اسب و گیاهان را نیز «سماء» خوانده است.[6] تسمیه گیاه به «سماء» یا به این دلیل است که گیاه از باران که خود «سماء» است، ایجاد میشود و یا به این دلیل است که گیاه از زمین ارتفاع میگیرد.[7] علاوه بر این، در مواردی به ابر[8] و باران[9] نیز «سماء» گفته شده است. مصطفوی میگوید: اصل واحد در این ریشه، آن چیزی است که مرتفع و بلند است و بالای شئ دیگری و محیط بر آن قرار میگیرد. این لغت برگرفته از آرامی، سریانی و عبری است که در عربی به صورت «سماء» به کار رفته است.[10]
بدین ترتیب، باید گفت که واژه «سماء» از گستره معنایی وسیعی برخوردار است و میتواند مصادیق متعددی را در بر گیرد. بنابراین، با توجه به اینکه جو زمین، کرات آسمانی و فضای بین آنها بالای زمین و مشرف و مسلط بر آن قرار گرفتهاند، میتوانند از جمله مصادیق «سماء» به شمار روند.
کاربرد «سماء» در آیات
همانطور که در بررسی لغوی واژه «سماء» اشاره شد، این واژه دارای گستره معنایی وسیع و مصادیق متعددی است. از این رو، برای تعیین مصداق دقیق آن در هر آیه باید به قراین موجود و سیاق آیات توجه نمود. با توجه به آنچه که مفسران تا کنون درباره مصادیق «سماء» در آیات مختلف بیان کرده اند، موارد کاربرد این واژه در آیات را میتوان در چهار دسته زیر مطرح کرد:
1- «السماء» گاه به معنای جو، ابر و باران به کار رفته است. در این باره میتوان به آیاتی اشاره کرد که درباره نزول باران از آسمان سخن میگوید:
برخی برآنند که چون باران از ابر فرو میریزد و عرب نیز به ابر «سماء» میگوید، در اینگونه آیات، مراد «ابر» است،[12] در حالیکه هیچ مانعی ندارد که منظور از این «سماء» را کمی گسترده تر در نظر گرفته و آسمانی که ابر در آن قرار دارد، یعنی جو زمین را، مصداق آن بدانیم، چنانکه برخی بر این باورند.[13] اما در برخی از آیات نیز میتوان با استفاده از قرینههایی مشخص کرد که مراد الهی تنها «جو زمین» است:
همانطور که میبینیم در این آیه سخن از آسمانی است که ابرها در آن قرار دارند، بنابراین مصداقی به جز جو زمین را نمیتوان برای آن در نظر گرفت.
در آیاتی نظیر آیه زیر نیز مفسران غالباً مراد از «سماء» را باران دانستهاند،[15] گرچه برخی نیز در معنای آن ابر و آسمان را ذکر کردهاند:[16]
2- واژه «السماء» در مواردی به معنای اجرام آسمانی[18] یا فضای حاوی آنها[19] به کار رفته است.
البته شاهد قرآنی صریحی مبنی بر اینکه می توان اجرام آسمانی را نیز مصداقی از «سماء» دانست، وجود ندارد و معمولاً به فضای حاوی این کرات، «سماء» اطلاق شده است. تنها در آیات معدودی مانند آیه 65 سوره حج و 11 سوره فصلت برای واژه «سماء»، معنای کرات آسمانی مطرح شده است که در این آیات نیز اشاره مستقیمی به کرات آسمانی نشده و برخی از مفسران با توجه به مضمون کلی آیه این معنا را از لفظ «سماء» استنباط کرده اند:[20]
چنانکه ملاحظه می شود در این آیه اشاره صریحی به کرات آسمانی نشده و به نظر میرسد که این دیدگاه به دلیل آن مطرح شده که در آیه، بحث از افتادن آسمان بر روی زمین است و از آنجا که نمیتوان تصویر روشنی از افتادن فضای خالی بر زمین تصور نمود، به ناچار «السماء» را به معنای خود کرات آسمانی گرفتهاند. درحالیکه هیچ مانعی ندارد که آسمان را در این آیه به همان معنای وسیع خود یعنی فضایی که دربردارنده اجرام آسمانی است -البته به علاوه محتویات آن- در نظر بگیریم.
در برخی از آیات نیز «سماء» به صراحت به معنای فضای حاوی اجرام آسمانی معرفی می شود:
در مورد معنای «بُرُوج» دو نظر اصلی مطرح است. برخی از مفسران منظور از آن را ستارگان یا ستارگان درخشان دانستهاند[23] و برخی نیز مراد از آن را منازل خورشید و سیارات که همان برجهای دوازده گانه است، میدانند[24] که در صورت دوم نیز منظور، مجموعهای از ستارگان است که از دید ما شکل خاصی را ایجاد مینمایند. بنابراین میتوان گفت که این آیه به صراحت «السماء» را به عنوان فضایی حاوی ستارگان، خورشید و ماه معرفی مینماید.
3- واژه «السماء» در برخی از آیات به معنای آسمان معنوی به کار رفته است. این در صورتی است که در آیه «سماء» به عنوان مکانی برای پدیدههای فرامادی مطرح شده باشد. البته مفسران تعابیر متفاوتی همچون مقام قرب و حضور[25] ، عوالم بالا و روحانی[26] و بهشت[27] برای اینگونه کاربرد واژه «سماء» استعمال کردهاند که همگی تحت عنوان آسمان معنوی قابل جمع است.
4- «السماء» گاه می تواند دربردارنده تمامی آسمانها باشد. همانطور که گفته شد، «سماء» اسم جنس است و وقتی به صورت معرفه با الف و لام به کار می رود، یا افاده عموم کرده و میتواند دربردارنده تمامی آسمانها باشد یا اشاره به آسمان مشخصی دارد که از قرائن و سیاق کلام به دست میآید. در این حالت الف و لام به ترتیب الف و لام جنس یا عهد است که هر کدام معنای متفاوتی برای «سماء» ایجاد می نمایند:
1- الف و لام جنس: در این حالت «الف و لام» «السماء» میتواند الف و لام استغراق حقیقی[30] باشد که تمام آسمانها را شامل شود و یا میتواند الف و لام جنس[31] برای بیان ماهیت باشد و اشاره به ماهیت و حقیقت «سماء» داشته باشد. این حالت معمولا هنگامی است که «السماء» به صورت مطلق[32] و در مقابل «ارض» استعمال شده که در این صورت افاده عموم کرده و میتواند دربردارنده تمامیآسمانها باشد. برخی از مفسران برآنند که در اینگونه آیات «السماء» به علاوه «الارض» معادل و تشکیل دهنده کل هستی و کائنات است[33] و بنابراین باید گفت که «السماء» به تنهایی میتواند به معنای هر آنچه غیر زمین است، باشد.
2- الف و لام عهد: در این حالت در غالب موارد الف و لام عهد ذهنی[36] است و منظور از «السماء» با توجه به قرائن موجود در آیه برای مخاطب مشخص می شود. هر سه کاربرد پیشین برای «السماء» -که بیان شد- را می توان جزء این دسته به شمار آورد.
واژه «السماوات» که جمع «سماء» است، نیز بیشتر به صورت معرفه و در مقابل «ارض» به کار رفته و مراد از آن تمامی آسمانهای موجود است، زیرا به کار بردن الف و لام با کلمات جمع افاده عموم مینماید.[37]
«السماء» گاه در مقابل «السماوات» به کار می رود که نشان میدهد به یکی از آسمانهای لحاظ شده در واژه «السماوات» اشاره دارد.
در این آیه، واژه «السماوات» اشاره به تمامی آسمانها و «السماء» اشاره به جو زمین دارد که یکی از این آسمانهاست. الف و لام در «السماء» الف و لام عهد ذهنی است، چراکه با توجه به قراین موجود در آیه، برای مخاطب مشخص است که کدام «سماء» مورد نظر است.
سوال:
چرا واژه «السماء» در برخی آیات به صورت مفرد و در برخی آیات دیگر به صورت جمع «السماوات» به کار رفته است؟
سیوطی در پاسخ این سوال می گوید که هرگاه تعداد، مورد نظر بوده است، «سماء» با صیغه جمع آمده و دلالت بر عظمت و کثرت می نماید، و هر گاه جهت بالا مورد نظر بوده، «سماء» با صیغه مفرد آمده است.[39]
قسمت اول این پاسخ بدین معناست که به کار رفتن «السماء» به صورت جمع «السماوات» علاوه بر اینکه دلالت بر عمومیت می کند، نشان می دهد که تاکید در «السماوات» اشاره به وجود اجزاء متعدد در آن و مورد نظر بودن تمامی آنهاست.
قسمت دوم این پاسخ یعنی اینکه مراد از «السماء» به صورت مفرد، جهت بالاست، به نظر صحیح نمی رسد، زیرا با برخی از خصوصیاتی که خداوند در آیات قرآن کریم برای «السماء» ذکر می کند، سازگار نیست:
روشن است که این خصوصیات، همگی خصوصیات یک بنا و ساختار عظیم و نه صرفاً یک جهت است. بنابراین نمی توان این پاسخ را پذیرفت که مراد از «السماء» به صورت مفرد، صرفاً جهت بالا باشد. بلکه می توان گفت که مفرد به کار رفتن «السماء» :
نتیجه گیری:
همانطور که گفته شد واژه «سماء» از ریشه «س،م،و» به معنای بلندی، ارتفاع و رفعت است و «سماء»ِ هر چیزی را به معنای بالای آن گفته اند. عرب به هر چیز بلند مشرف و مسلط، «سماء» میگوید. بنابراین باید گفت که این واژه دارای گستره معنایی وسیعی است و میتواند مصادیق متعددی را در بر گیرد. از این رو، برای تعیین مصداق دقیق آن در هر آیه باید به قراین موجود و سیاق آیات توجه نمود.
مفسران تاکنون عموماً چهار مصداق کلی برای این واژه بیان کرده اند که عبارتند از:
1- جو، ابر و باران
2- اجرام آسمانی و فضای حاوی اجرام آسمانی
3- آسمان معنوی
4- تمامی آسمانها
البته هرچند مفسران تاکنون این چهار مصداق را در رابطه با واژه «سماء» در آیات قرآن بیان کرده اند، اما گستره معنایی این واژه به گونه ای است که مصادیق دقیقتری همچون منظومه شمسی را نیز برمی تابد، چنانکه برخی از مفسران در تفسیر معنای «سبع سماوات» از اجرام آسمانی موجود در منظومه شمسی نام برده اند.
[1] - فراهیدی،7، ص318؛ ابن فارس، ص490؛ ابن منظور،14، ص397؛ زبیدی،38، ص301
[2] - راغب اصفهانی،ص427؛ نک. زبیدی، 38، ص302
[3] - فراهیدی، 7، ص318
[4] - جوهری، 7، ص231
[5] - راغب اصفهانی، ص427
[6] - ابن فارس، ص490
[7] - راغب، ص427
[8] - ابن فارس، ص490
[9] - جوهری،7، ص231؛ ابن فارس، ص490
[10] - مصطفوی، 5، ص218
[11] - همان [خدایى] که زمین را براى شما فرشى [گسترده]، و آسمان را بنایى [افراشته] قرار داد و از آسمان آبى فرود آورد و بدان از میوهها رزقى براى شما بیرون آورد پس براى خدا همتایانى قرار ندهید، در حالى که خود مىدانید.
[12] - طبرسی،1، ص451
[13] - مکارم،1، ص121؛ جعفری،1، ص183
[14] - خدا همان کسى است که بادها را مىفرستد و ابرى برمىانگیزد و آن را در آسمان- هر گونه بخواهد- مىگستراند و انبوهش مىگرداند، پس مىبینى باران از لابلاى آن بیرون مىآید. و چون آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، رسانید، بناگاه آنان شادمانى مىکنند.
[15] - طبرسی، 4، ص428
[16] - زمخشری، 2، ص6
[17] - [تا] بر شما از آسمان بارانِ پى در پى فرستد.
[18] - صادقی تهرانی،20، ص167؛ مغنیه، 5، ص346؛ مدرسی،8، ص113
[19] - رضایی اصفهانی،ص135
[20] - صادقی تهرانی،20، ص167؛ مغنیه،5، ص346؛ مدرسی،8، ص113؛ طیب،9، ص335؛ مکارم،1، ص166
[21] - ...و آسمان را نگاه مىدارد تا [مبادا] بر زمین فرو افتد، مگر به اذن خودش [باشد]. در حقیقت، خداوند نسبت به مردم سخت رئوف و مهربان است.
[22] - [فرخنده و] بزرگوار است آن کسى که در آسمان برجهایى نهاد، و در آن، چراغ و ماهى نوربخش قرار داد.
[23] - نک. طوسی،7، ص503؛ نک. طبرسی،7، ص279؛ نک. فخررازی،24، ص479؛ طباطبایی، 15، ص235
[24] - طوسی،7، ص503؛ طبرسی،7، ص279؛ فخررازی،24، ص479؛ طباطبایی،15، ص235
[25] - طباطبایی،16، ص248؛ مکارم،6، ص170
[26] - ابن عاشور،8، ص96
[27] - قرشی، احسن الحدیث،3، ص408
[28] - در حقیقت، کسانى که آیات ما را دروغ شمردند و از [پذیرفتن] آنها تکبّر ورزیدند، درهاى آسمان را برایشان نمىگشایند و در بهشت درنمىآیند مگر آنکه شتر در سوراخ سوزن داخل شود. و بدینسان بزهکاران را کیفر مىدهیم.
[29] - آیا از آن کس که در آسمان است ایمن شدهاید که شما را در زمین فروبرد، پس بناگاه [زمین] به تپیدن افتد؟ یا از آن کس که در آسمان است ایمن شدهاید که بر [سر] شما تندبادى از سنگریزه فروفرستد؟ پس به زودى خواهید دانست که بیمدادن من چگونه است.
[30] - الف لام استغراق حقیقی، الف و لامی است که برای اشاره به تمام افراد جنس می آید و می توان به جای آن از واژه «کلّ» استفاده کرد.
[31] - الف و لام جنس، الف و لامی است که برای بیان حقیقت و ماهیت چیزی می آید و نمی توان به جای آن از واژه «کلّ» استفاده نمود.
[32] - بدون هیچ قید و قرینه خاصی که نشان بدهد منظور از «السماء» آسمان خاصی است.
[33] - صادقی تهرانی،16، ص90؛ طیب،9، ص137
[34] - در حقیقت، هیچ چیز [نه] در زمین و نه در آسمان بر خدا پوشیده نمىماند.
[35] - پروردگارا، بىگمان تو آنچه را که پنهان مىداریم و آنچه را که آشکار مىسازیم مىدانى، و چیزى در زمین و در آسمان بر خدا پوشیده نمىماند.
[36] - الف و لام عهد ذهنی (یا علمی)، الف و لامی است که برای بیان مطلبی که برای مخاطب معلوم و شناخته شده است، به کار می رود.
[37] - سیوطی،1، ص631
[38] - خداست که آسمانها و زمین را آفرید، و از آسمان آبى فرستاد، و به وسیله آن از میوهها براى شما روزى بیرون آورد، و کشتى را براى شما رام گردانید تا به فرمان او در دریا روان شود، و رودها را براى شما مسخّر کرد.
[39] - سیوطی، 1، ص573
[40] - اللَّهُ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ قَراراً وَ السَّماءَ بِناءً ... (غافر/64) خدا [همان] کسى است که زمین را براى شما قرارگاه ساخت و آسمان را بنایى [گردانید]
[41] - ءَ أَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَئهَا * رَفَعَ سَمْکَهَا فَسَوَّئهَا (نازعات/27و28) آیا آفرینش شما دشوارتر است یا آسمانى که [او] آن را برپا کرده است؟ سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معین] درست کرد،
[42] - وَ جَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا محَّْفُوظًا...(انبیاء/32) و آسمان را سقفى محفوظ قرار دادیم
[43] - ... وَ یُمْسِکُ السَّمَاءَ أَن تَقَعَ عَلىَ الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ ... (حج/65) و آسمان را نگاه مىدارد تا [مبادا] بر زمین فرو افتد، مگر به اذن خودش [باشد].